--->


اللهمَّ کن لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ ابنِ الحَسَن صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی آبائِه فِی هذِهِ السّاعة وَ فِی کُلِّ السّاعة وَلِیّاً و حافِظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عیناً حَتّی تُسکِنَهُ أَرضَکَ طَوعَاً وَتُمَتِّعَهُ فِیها طَویلاً بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمین

اَللّهُمَ بِالحَقِ اَنزَلتَهُ وَ بِالحَقِ نَزَل ، اَللّهُمَ عَظِّم رَغبَتی فیهِ وَ اجعَلهُ نُوراً لِبَصَری وَ شِفاءً لِصَدری وَ ذِهاباً لِهَمّی وَ غَمّی وَ حُزنی ، اَللّهُمَ زَیِّن بِهی لِسانی وَ جَمِّل بِهی وَجهی وَ قَوِّ بِه جَسَدی وَ ثَقِّل بِهی میزانی وَ اَرزُقنی حَقَّ تِلاوَتَهُ عَلی طاعَتِکَ آناءَ اللََّیلِک وَ اَطرافَ النَّهارِک وَ احشُرنا مَعَ اَلنَّبِیِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الاَخیارِ الاَبرارِ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَلام.

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی جز نیک بخت، دانش را دوست ندارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
حرکت

!!!...چگونه چیزی که خود در هستی اش محتاج توست می تواند دلیل وجود تو باشد

!!!...آیا پدیدارتر و آشکارتر از تو چیزی هست که آن روشن کننده هستی تو باشد

ای پروردگار ، تو کی نبودی تا به دلیلی بر بودنت محتاج باشی ؟؟؟

کی دور بوده ای تا آثار و آفرینشت تو را به ما نزدیک و آشنا کند ؟؟؟

!!!...کور باد آن چشمی که تو را مراقب خود نبیند

.......

امام حسین (ع

دعای عرفه



شهادت ::: چهارشنبه 87/5/23::: ساعت 8:32 صبح

لاف مستی

یارب چرا چنین اند درخویش وخود پرستی                                            با نام نیک درویش ارند هر چه پستی


از چیست وقت خود را در لهو می کشانند                                             خوابیده اند و بگذشت این نیمروز هستی


اندر     تب    هیاهو  بی  عشق می   سرایند                                           شعر  بلند  دل را  آنان  به چیره   دستی


شیخ من ار خمی خورد    هرگز    د می نیاورد                                              بگذار می  نخورده   آرند   لاف       مستی

 

بنگر     چه   زود  باور   در   ساحل    آرمیدند                                               بر گو کرانه اش  نیست  دریای می پرستی

 

حافظ    نگفت    آیا  تلبیس  و    حیله   دد    را                                         مسلم نکرده  هرگز  از  چیست  دیده  بستی

 

از   باده   جهالت    پیمانه    نوش    تا      چند                                              از  خوشتن  بر آی  و  پا نه  به فرق هستی

 



شهادت ::: شنبه 87/5/12::: ساعت 2:12 عصر

مناجات

از دعای پیامبر خدا(ص): بار خدایا! به من رحمت آر که تا زنده هستم،هیچگاه نافرمانی تو نکنم و نیک اندیشی در هر آنچه که تو را خشنود می سازد، روزیم فرما و حفظ کردن کتابت را بدان گونه که به من آموختی، با دلم ملازم و همراه گردان چنان کن که قرآن را آن گونه که تو را از من خشنود می گرداند، تلاوت کنم. بار خدایا! دیده ی(بصیرت) مرا به کتابت روشن نما و بوسیله ی آن سینه ام را فراخ گردان و دلم را با آن شاد ساز و زبانم را به آن باز و گویا کن، بدنم را در راه آن به کار گیر و در این زمینه نیرویم بخش؛ زیرا که هیچ حرکت و قدرتی جز به وسیله ی تو نیست.
                                                               میزان الحکمه، 16477



شهادت ::: دوشنبه 87/4/31::: ساعت 11:10 صبح

سیری در مبارزات اعتقادی - سیاسی استاد شهید مطهری

شهید مطهری شاید  اولین کسی باشد که در عرصه اندیشه دست به اقدامی شهادت طلبانه زد و با مشاهده انحرافات برخی گروههای سیاسی از مسیر اسلام راستین به واکاوی علل رورگردانی از اسلام ناب پرداخت.
امام خمینی در رابطه با شهادتش چنین فرمود که "با ریختن خون عزیز ما تایید شد انقلاب ما". آری سخن از مبارزات سیاسی استاد شهید مرتضی مطهری است در مصاف با رژیم سفاک پهلوی.
سابقه مبارزاتی استاد شهید مطهری را باید از سنین نوجوانی او دانست؛ یعنی هنگامی که در سال 1311 در حوزه علمیه مشهد مشغول تحصیل بوده است.
استاد مطهری در آن عوان، از نزدیک فشار حکومت جبار و ظالمانه رضاخان را درحوزه علمیه احساس می کرد و برای مقابله با آن ظلم به اندیشه و تفکر فرو می رفت تا راه مبارزه را پیدا کند.
استاد مطهری راه مبارزه را در اسلام عزیز جستجو کرد و دریافت که با زنده کردن قوانین اسلامی به آسانی می توان پوزه رژیمی سفاک پهلوی را برخاک کشید و بر تمامی رژیم های طاغوتی غلبه یافت. لذا استاد مطهری بهترین و کوتاهترین راه مبارزه را مبارزه مذهبی و مکتبی یافت که سایر مبارزات از قبیل سیاسی و اجتماعی ... زیر چتر آن مبارزه قرار می گیرد.
استاد مطهری در سال 1316 به قم، پایگاه روحانیت هجرت می کند که علاوه بر کسب علم و دانش و آشنایی بیشتر با ابعاد مختلف فرهنگ اسلامی، با یک سری حرکت ها و جنبش های آزادیخواهی برخورد می نماید وبا این حرکات و جنبش های حق جویانه و آزادی طلبانه علیه رژیم پهلوی آشنا شده، جهت همفکری و همیاری دست به کار می شود. مدتی می گذرد و استاد با اراده ای محکمتر و استوارتر در راهی که قدم گذاشته است به حرکت خود ادامه می دهد.
استاد در سال 1330 به مبارزات خویش حیات تازه ای داد و مستقیما وارد جریانات سیاسی می شود و سعی در فراهم نمودن زمینه تفکر اسلامی در دانشگاه ها می کند.
در سال 1334 زبان و قلم را به خدمت گرفته و در  دانشگاه مشغول نشر افکار اسلامی و گفتار اسلامی می شود و در این راه با تمامی همت به پیش می رود.
سال 1342 فرا می رسد، قیام پانزدهم خرداد مردم، چشم جهانیان را به خود معطوف می دارد. رژیم دست نشانده پهلوی سخت به وحشت افتاده و پس از کشت و کشتار فراوان، استاد مطهری را همراه با دیگر همرزمان دستگیر نموده و زندانی می کند. بعد از مدتی استاد آزاد می شود، ولی با جوششی بیشتر و با اراده ای محکمتر و با قدمی استوارتر به حرکت خویش ادامه می دهد، زیرا که وی از نزدیک ماهیت قیام پانزدهم خرداد سال 42 را لمس کرده بود و برخصوصیات افرادی که بار نهضت و قیام را به دوش می کشیدند کاملا آگاهی داشت و گروه های را که کمک و یاری می نمودند به خوبی می شناخت. خلاصه اینکه به علل و ریشه هایی که زمینه قیام را فراهم کرده بود آشنایی کامل داشت، لذا تصمیم گرفت که همچنان با سلاح خود که همانا زبان و قلم و جوهر فکری اسلامی او بود به مبارزه خود علیه طاغوت ادامه دهد.
استاد مطهری نهضت و قیام پانزده خرداد سال 42 را همسفر و هم جهت نهضت پیامبران می دانست و به خاطر آن تلاش فراوانی برای کشف قوانین اسلامی نمود تا قیام امت اسلامی را برای آینده بیمه کند.
در سال 1343 به امر استاد بزرگوار خود امام خمینی با جمعیت های موتلفه اسلامی همکاری می کرد و در جریان تمام فعالیت های گروه هایی بود که خواهان اقدام انقلابی برای اصلاح جامعه اسلامی ایران بودند.
استاد مطهری با فداییان اسلام در ارتباط نزدیکی بود و به طور علنی و غیر علنی با آنها همفکری نموده و آنان را در مبارزه با رژیم شاهنشاهی راهنمایی می کرد. مبارزه سیاسی استاد مطهری عاری از هرگونه سر و صدا و جنجال بود. در تمامی دوران، هرگز از روشنگری و آگاهی بخشیدن به دیگران دست نکشید. او می دانست که طاغوت با برنامه های دیکته شده از ابرقدرت های جنایتکار، درصدد به فراموشی سپردن احکام قرآن است، لذا استاد مطهری در خلاف جهت حرکت طاغوت، با نشر حقایق اسلامی در رسانه های گروهی و در دانشگاه و در سخنرانی و کتاب های خود محققین را به سوی خود جلب می کرد و رژیم را از این جهت کلافه کرده بود.
در سال 1345 رهبری حسینیه ارشاد را می پذیرد. یعنی جایی که روشنفکران دانشگاهی در آن تجمع نموده بودند. استاد طی رهبری خود در حسینیه ارشاد سعی می کرد که افکار و اندیشه ها را متوجه اسلام راستین سازد و بدعت ها و خرافه های وارداتی استعمار گران را از مغزها بزداید و در ابعاد گوناگون ایدئولوژی اسلامی را به تشنگان حق و حقیقت نشاندهد.
در سال 1351 به دنبال اوج گرفتن افشاگری رژیم و روشنگری و آگاهی بخشیدن جوانان برای دومین بار دستگیر و زندانی رژیم سفاک پهلوی می گردد، ولی رژیم از ترس وحشت خود، پس از مدت کوتاهی وی را رها می کند.
استاد شهید مطهری گذشته از مقام رفیع علمی و اخلاقی و فلسفی که زبانزد محققین و اساتید حوزه های علمیه بود، در سالهای بعد از پنجاه و یک، خط مبارزه را در ستیز با کفر جهانی و نظام پوسیده شاهنشاهی وسیعتر کرده و به حرکت خود شدت بیشتری می بخشد و همزمان با مبارزه با فرهنگ های غرب و مکتب های الحادی و التقاطی که آنها را بزرگترین خطر برای جامعه اسلامی می دانست، در فراهم کردن زمینه اعتصابات و خط دادن جریان ها و حرکت های انقلابی مردم علیه رژیم شاه تلاش زیادی می نماید.
در سال 1355 برای کسب رهنمود و پرشتابتر نمودن مبارزات مردمی علیه شاه، به نجف اشرف مسافرت می کند و به حضور امام  امت می رسد.
پس از بازگشت از نجف اشرف در سال 56 که آغاز مبارزات انقلابی می باشد از سوی رژیم پهلوی ممنوع المنبر شده و مجبور می شود که روش دیگری را جهت مبارزه با آن رژیم پیشه کند.
بالاخره با اوج گیری مبارزات انقلابی مردم در سال 57 استات تمام تلاش و همت خود را به این مبذول می دارد که حرکت مردم را از هرگونه انحرافی مصون بدارد و آن را در جهت خط راستین اسلامی حرکت دهد.
مبارزات سیاسی استاد مطهری در سال 57 پس از مسافرت به پاریس و ملاقات با رهبر انقلاب و بازگشت به ایران به این شکل در می آید که از سوی امام مامور تشکیل شورای انقلاب می گردد، تا انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران را به تکیه گاهی استوار متصل سازد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن ماه 57 و با روی کار آمدن شورای انقلاب، تلاش و مبارزات استاد مطهری جهت برقراری حکومت اسلامی به نهایت خویش رسیده که دوازدهم اردیبهشت ماه سال 58 از سوی مزدوران دشمن قدار شیطان بزرگ امریکای جنایتکار، شکست خورده به شهادت می رسد. روانش شاد و راهش مستدام باد.

معلم شهید

شهادت ::: دوشنبه 87/4/31::: ساعت 10:40 صبح


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :9198

>> درباره خودم <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
حرکت

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<



>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<
http://www.Jiroft-Java.Blogfa.Com/-->